نگارِ دلفریب | معین‌ محمدی
نگارِ دلفریب
در آتش نگاه تو جهان من برفت ز دست
چه کرده ای مگر دلا که بند دل ز هم گسست

نشانه ای ز روی خود به هرکجا نشانده ای
که هرچه میکنم نگاه، ببینمت ز هرچه هست

نگار بی مثال تو، هوس برافکَنَد به من
دوباره میکند مرا شراب چهره ی تو مست

چه دلبری چه دلربا، چه دلکش و چه مهوشی
چه دل نشینی ای عزیز که مهر تو به دل نشست

چنان کمان دلبری کشیده ای به سمت دل
که آخر از فریب عشق، معین، دل را بر تو بست
✍️ معین‌ محمدی