قمار دل‌سپاری | معین محمدی
قمار دل‌سپاری
ه قرار عاشقانه بنما نشان ز یاری
که کُشی مرا تو آخر به گناه بی قراری

مهِ خوش لقای زیبا! شهِ خیل دلربایان
بنشین و لحظه ای هم، نشو از دلم فراری

ز بس آمد آه و افسوس، ز ندیدن و نگفتن
چو که یادم آید از تو، کنم از غم تو زاری

چو سحر شود شب من به فراز شامِ زلفت
نَتَوان نهفته واداشت شعفِ پس از خماری

چه خوش آید ار ببینم به حقیقت وجودم
که رسیده ام به کامم ، ز قمار دل سپاری
✍️ معین محمدی