حکمتِ عشق | معین محمدی
حکمتِ عشق
دلبرم من را ز جمع عشق خود منها نکن
تابع عشق تو ام، دل را ز خود تنها نکن

حد دل میل میکند سوی نگار تو بسی
بی وفا مهر دلم را سوی خود حاشا نکن

در تکاپویست دلم تا حل کند هر مساله
در جواب پرسش عشق، اِنقَدَر امحا نکن

محو گفتارت شوم گر لب به صحبت وا کنی
با گسسته یا حسابان زخم دل را وا نکن

پرتویِ حُسنَت بتابان، ای تمنای عیان
بار دیگر با دلم فردا و پس فردا نکن

تا نِشینی با کسی مهرت نشانی بر دلش
دلبر! این شاگرد را با عشق خود شیدا نکن
 
حکمت! آخر بردی از دل راز پنهان مرا
راز و رمز بینمان را با کسی افشا نکن
✍️ معین محمدی