طلسمِ عشق | معین محمدی
طلسمِ عشق
چه زیبا کرده خود آرایشش، رخسارِ دلدارم
رخش ماهِ شب قلبم ،دلیل شور اشعارم

لبم خشکیده است! پر کن شراب لعل لب هایت
که غیر از بوسه ای دیگر که‌من چیزی نمیخواهم

اگر زین فرصتت بهره، نگیری ای دل غافل
نتابد نور خوش بختی دگر بر روی غمبارم

حواست بوده ای مهرو؟ حواسم برده ای جانا
نمی خوابم ز وقتی که شدی قسمت به دیدارم

بتاب ای اختر بختم نشان ده چشمه ای بهرم
به جوش افتاده ام انگار از زیبایی یارم

متین است و بیانگر چون نگفتی حرف خود با او
معین امشب از این اندوه چون ابرم که میبارم
✍️ معین محمدی