جام زندگی | معین محمدی
جام زندگی
بدین شور و اشتیاق! چگونه از تو بگذرم
به فضل وَهم وصل تُست ز جام زندگی پرم

نشانه ای ز عشقِ غیر، نمانده در وجود من
به جبر خط سرنوشت دل از شما نمی بُرم

نباید ای دلا مرا چُنین به بند خود کِشی
به بردگی گرفته ای دلی که بر تو بسپرم

هوای دل، از آتشِ، وجود تو گرفته است
برون نما نگار خود که از حصار، دلخورم

ز تار موی دوست، من، گلیم عمر سرشته ام
که عاقبت وفا کند به عهد عشق و باورم
✍️ معین محمدی